تمامي امور دانشجويان عزيز
گزارش «قدس» از ماجرای کلیه فروشی برای ورود و ماندن در دانشگاه؛
 

تمامي امور دانشجويان

در باره ما
 

به وبلاگ خودتون خوش آمدید. كپي برداري از اين و بلاگ كاملا مجاز و بلامانع مي باشد . باتشكر

 

لينك روزانه
 
برگزار کننده ختم ها
دانشگاه علوم پزشكي شهيد بهشتي
دانشگاه علوم پزشكي بقيه الله
دانشگاه تربيت مدرس
دانشگاه پيام نور
دانشگاه آزاد واحد پزشکی تهران
دانشگاه آزاد واحد تهران مركزي
دانشگاه آزاد واحد تهران شمال
دانشگاه آزاد اسلامي واحد تهران جنوب
دانشگاه آزاد اسلامي منطقه يك
دانشكده صنعت آب و برق شهيد عباسپور
دانشكده روابط بين الملل وزارت خارجه
دانشکده تربيت دبير فنی شريعتی تهران
دانشگاه آزاد اسلامي
دانشگاه علوم پزشكي تهران
دانشگاه علوم پزشكي ايران
دانشگاه علم و صنعت ايران
دانشگاه علامه طباطبايي ( ره )
دانشگاه صنعتي شريف
دانشگاه صنعتي خواجه نصير طوسي
دانشگاه صنعتي امير كبير ( پلي تكنيك تهران )
دانشگاه تهران، دانشكده پزشكي، موسسه سرطان
دانشگاه امام صادق (ع)
دانشگاه امام حسين (ع)
دانشگاه علوم پزشكي فسا
دانشكده صنعت هواپيمائي كشور
دانشگاه تهران
پروژه هاي دانشجوئي
فروشگاه دانشجوئی ایران دانش
انجام خدمات ارزي دانشجويان
پروژه دانشجوئي
مقالات دانشجوئي
پرتال جامع دانشجويان
کیت اگزوز ریموت دار برقی
ارسال هوایی بار از چین
خرید از علی اکسپرس
مستر قلیون
براي تبادل لينک ابتدا لينک مارو بانام:  گزارش «قدس» از ماجرای کلیه فروشی برای ورود و ماندن در دانشگاه؛   در وبلاگ ياسايتتان قراردهيد
 
كد هاي جاوا
 

 


گزارش «قدس» از ماجرای کلیه فروشی برای ورود و ماندن در دانشگاه؛



فروش کلیه برای تحصیل در دانشگاه !



فروش کلیه بخاطر دانشگاه

گزارش «قدس» از ماجرای کلیه فروشی برای ورود و ماندن در دانشگاه؛
رؤیای تحصیل در دانشگاه به قیمت جان!

«فروش کلیه به دلیل نیاز مالی» دانشجویی هستم که برای تأمین هزینه شهریه و مخارج تحصیل و دانشگاه حاضر به فروش یک کلیه خود می باشم. گروه خونی AB مثبت.


آگهی را که می بینم، گمانم به هزار و یک شاید می رود و برای گرفتن پاسخ همه اما و اگرهایم، به شماره ای زنگ می زنم که پایین آگهی آمده است:

*زهره کهندل


* سلام، من خبرنگار روزنامه قدس هستم و این شماره رو از یه آگهی توی شبکه های اجتماعی پیدا کردم...
** سلام، شما صدمین نفر هستید که با من تماس می گیرین، من فقط ده تا آگهی توی شیراز چسبوندم، نمی دونم کی عکس آگهیم رو توی اینترنت منتشر کرده... آبرو نذاشته واسم... خب بفرمایید...
* حالا واقعاً واسه خرج تحصیلت می خوای کلیه ات رو بفروشی؟
** آره دیگه... تقریباً همه کارهاشو کردم، فرم هم پر کردم و قراره که بفروشمش.
* یعنی هیچ راه دیگه ای نبود؟
** به هرحال زندگی توی یه شهر دیگه، خیلی خرج داره، از رفت و آمد بگیرین تا خورد و خوراک و مهمتر از همه جایی واسه زندگی؛ مجبور شدم این کارو بکنم.
* مگه کار نمی کنی؟
** اینجا کارگری می کنم، اما درآمدم با هزینه هام نمی خونه.
* می تونم اسمتو بپرسم، اینکه اهل کجایی و چند سالته؟
** اینا رو واسه چی می خواین؟
* گفتم که خبرنگارم. فقط خواستم اونایی که این مطلبو می خونن بیشتر بشناسنت، نمی شه که هیچ ذهنیتی از تو نداشته باشن؟
** خب چه فرقی می کنه، خانوم... اسمم یاسره، 22 سالمه و اهل روستایی از جهرم هستم.
* الان کدوم دانشگاه شیراز درس می خونی؟
** دانشگاه پیام نور شیراز، رشته مدیریت صنعتی.
* مگه دانشگاه پیام نور جهرم همین رشته رو نداره؟
** داره... اما من به دلایل شخصی می خواستم که از اونجا دور باشم.
* به نظرت این جور درس خوندن ارزش داره؟
** وقتی چاره دیگه ای نیست، چه کار کنم.
* مگه می شه چاره دیگه ای نباشه، همیشه که موفقیت از جاده دانشگاه نمی گذره، فکر کردی وقتی مدرکت رو بگیری، دو دستی شغل دولتی و مدیریتی تقدیمت می کنن؟
** حرف شما درسته، اما من توی خانواده ای بزرگ شدم که راه دیگه ای نداشتم. زندگی من خیلی داستان داره. اینم که می خوام کلیه ام رو بفروشم، بدون فکر نبوده و هزارتا دلیل دارم براش... خانوم! من یک چشمم رو توی کار جوشکاری در جنوب از دست دادم و حالا کم بینا شدم. تمام دستمزدم رو هزینه عمل کردم.
* مگه بیمه نبودی؟
** بیمه چی؟ کارم موقت بود... می بینی که مشکلاتم یکی دوتا نیست.
* یعنی الان با فروش کلیه، همه مشکلاتت حل می شه؟
** همه اش که نه، اما بخشی از اون، آره. خب من الان، ترم های آخر درسم هست و این پول رو برای فوق لیسانسم می خوام تا درسم رو ادامه بدم. هم به دانشگاه بدهی دارم و هم جایی واسه زندگی ندارم. کارگری می کنم، اما حقوقم کفاف خرج هامو نمی ده. این روزا هم که کار درست و حسابی پیدا نمی شه.
* کسی نبود که به تو کمک کنه یا بهت پول قرض بده؟
** بعد از این قضیه، خیلیا بهم زنگ زدن که کمک کنن اما من قبول نکردم چون اگه می خواستم قبول کنم، روز اول این کارو می کردم. نمی خوام زیر دین کسی باشم.
* وام چی، گرفتی؟
** گرفتم اما توی پرداخت اقساطش موندم.
* اما وام دانشگاه که بعد از دانش آموختگی هم می تونی اقساطشو بدی؟
** مگه چقدر وام می دن، 100 تومن 200 تومن برای یه ترم پولیه؟ وقتی شهریه های دانشگاه 300-400 تومنه... مشکل من که فقط شهریه نیست، خورد و خوراک و جا هم هست... الانم دنبال کار بهتری می گردم، اما پیدا نمی شه... .
* خب حرف منم همینه، وقتی الان، نمی تونی کار پیدا کنی، فکر کردی بعد از دانش آموختگی، خیلی شرایط فرق می کنه، این همه لیسانسه بیکار، خب تو یکی هم اضافه می شی بهشون... حالا واقعاً ارزشش رو داره که این همه داری هزینه تحصیلت می کنی و حاضری که کلیه ات رو هم بفروشی؟ فکر می کنی اون موقع با مدرک بهت کار می دن؟
** خب به هرحال بیکاری مشکل همه جووناست.
* این که نشد جواب؟
** اصلاً هدف من چیز دیگه ایه. برام فرقی نمی کنه که بعدش چی می شه... .
* این هدفی که می گی، چیه؟
** من توی شرایط خانواده ای قرار دارم که باید فوقم رو بگیرم. هدفم همینه. بعدش هم که خدا بزرگه.
* این شرایط خونوادگی چیه؟
** ببینید، پدر و مادرمن، پیرزن، پیرمردی هستن که خرج خودشونو درمیارن و چیز دیگه ای هم ندارن. من تو خونواده ای بزرگ شدم که هر کی روی پای خودش وایستاده و خدا رو شکر می کنم که به هر راهی نرفتم... خیلی ناراحت شدم که این آگهی رو توی اینترنت پخش کردن... آخه ممکنه دوست و آشنایی ببینه و به نداری مون هم بخنده.
* مگه نداری خنده داره؟
** خیلیا بعنوان سوژه خنده بهش نگاه می کنن نه به جای همدردی...
* حالا این فروش کلیه پیشنهاد کی بود؟
** خودم، البته یه بنده خدایی هم بهم گفت که این کارو بکنم و ازش راضی ام که این فکر رو به ذهنم انداخت.
* یعنی واقعاً تصمیم خودتو گرفتی؟
** هنوز تصمیم به انجامش که نگرفتم. فقط چند تایی فرم پر کردم. چند نفر هم تماس گرفتن و قیمت دادن. از یه طرفم دلم می سوزه برای بندگان خدایی که به کلیه نیاز دارن و از این طرفم خیلیا می خوان که منصرفم کنن، ولی قصدم همینه که بفروشم. بستگی به پولشم داره...هر چی بیشتر بدن، خب... .
* تا حالا بالاترین قیمت پیشنهادی چقدر بوده؟
** فعلاً سه و نیم میلیون... .
* یعنی به این قیمت می خوای سلامتی ات رو به خطر بندازی تا مثلاً مشکلاتت رو حلی کنی؟
** می دونم که الان کلیه 10-12 میلیون خرید و فروش می شه، اما اونایی که قیمت دادن، به فکر جیب خودشونن.
* واقعاً ارزش داره که یه بخش از بدنت رو سه و نیم میلیون بفروشی که با این پول یه مدرک بگیری؟
** خب چاره چیه؟ شما بگو
* هزار و یک راه دیگه وجود داره...
**من خیلی از راه ها رو رفتم و آخرشم به اینجا رسیدم. آدم با یک کلیه هم می تونه زندگی کنه. واسه همینجور وقتاست که خدا دو تا کلیه داده دیگه.
* ولی واسه اونایی که دارن این مطلب رو می خونن بازم حلاجی نمی شه که به بهانه درس خوندن، بخوای بخشی از بدنت که امانت خداست رو بفروشی.
** شما بگین چی کار کنم... خواستم برم وام بگیرم، گفتن که باید ضامن کارمند داشته باشی... کار خوب هم که نتونستم پیدا کنم، جایی هم واسه زندگی ندارم، درس و دانشگاهم که هست، واسه فوقم که می خوام درس بخونم... .
* آخه تو همه چیزو باهم می خوای، اینکه نمی شه؟
** به هرحال من خیلی فکر کردم... آخرش هم به اینجا رسیدم
* خود دانی، به قول قدیمیا هر کی خربزه می خوره، پای لرزش می شینه... امیدوارم که از مسیر درس خوندن به آرزوهات برسی!
** ممنون از شما.

پیچاندن شاخ غول کنکور به فرم دلخواه!

رویای دانشگاه رفتن، اگرچه برای پشت کنکوری های دهه های 60 و 70 با وجود پذیرش های محدود، آن هم در دوره های روزانه و شبانه چنان دشوار بود که فقط عده ای از بچه درسخوان ها و آنها که واقعاً استعداد تحصیلی داشتند، وارد دانشگاه می شدند و بقیه هم که وضع مالی بهتری داشتند، دانشگاه آزاد می رفتند و دسته ای هم بین انتخاب پیام نور و غیرانتفاعی که البته آن زمان چنان رشد قارچ گونه ای نداشت، مردد می ماندند، اما در دهه 80 بویژه سال های اخیر، شرایط دگرگون شده و الان هر دیپلمه ای که اراده کند می تواند شاخ غول دانشگاه را به فرم دلخواه خودش بپیچاند و وارد دانشگاه شود!
ماجرای درخواست های زیادی که از شهرهای مختلف برای تاسیس مراکز آموزش عالی غیرانتفاعی و علمی کاربردی به وزارت علوم می رسید و مجوزهایی که صادر می شد و پذیرش های عجیب دانشگاه پیام نور برای ورودی های بعد از 86، نشان از این داشت که هر کسی می تواند درس بخواند و صرفاً داشتن استعداد تحصیلی برای ورود به دانشگاه، شرط نیست.
همین شد که در آغاز دهه 90، صندلی های خالی دانشگاه های غیرانتفاعی، افزایش سالانه شهریه دانشگاه ها، بازگشت مجدد دانشجویان انصرافی به دانشگاه های غیردولتی، آگهی های دوره های فراگیر و علمی و کاربردی و مواردی از این دست، نه تنها دانشگاه رفتن را به آرزویی تبدیل نکرد، بلکه اوضاع جوری شد که به بیکاری جامعه هم دامن زد و حالا «دانش آموختگان بامدرک» دیگر حاضر به انجام هر کاری نیستند. دکتر مصطفی اقلیما با بیان این مطلب به خبرنگار ما می گوید: سالانه یک تا یک و نیم میلیون نفر از دانشگاه فارغ التحصیل می شوند. از این تعداد 30 درصد کار پیدا می کنند و 70 درصد دیگر بیکارند.
این مدرک هم باعث می شود که طرف، سراغ هر کاری نرود و زمانی هم که کاری در آن سطح و مرتبط با رشته تحصیلی خودش پیدا نکرد یا بیکار می ماند و یا برای فرار از این بیکاری، برای دوره ارشد، درس می خواند.

دانشگاه رفتن به هر قیمتی!

این جامعه شناس معتقد است: تعداد تحصیلکرده مورد نیاز جامعه را دانشگاه های دولتی تربیت می کند، اما مشکل اینجاست جوانی که دیپلم می گیرد، توانایی و مهارت انجام کاری را ندارد و راه دیگری جز دانشگاه رفتن نمی بیند. اقلیما می گوید: در واقع برای اینکه جوانان سرگرم شوند، دانشگاه های مختلف باز کردیم. اصلاً همین تب مدرک گرایی، سیاست دولت هاست. در حالیکه اگر بچه های ما از سنین نوجوانی وارد بازار کار شوند و همراه آن تخصص بیاموزند، علاوه بر تولید ثروت، به وضعیت رشد و معیشت آنان کمک می شود. امروز خیلی از خانواده ها، به پسری که دیپلم داشته باشد، دختر نمی دهند! متأسفانه اوضاع این است.
به گفته او، کسی هم که وارد دانشگاه می شود، باید استعداد و هوش بالایی داشته باشد و چون فکر می کنیم که با مدرک تحصیلی بالاتر، شغل بهتر و درآمد بالاتری پیدا می شود، دنبال درس خواندن می رویم.
اقلیما می گوید: متأسفانه در هر نقطه ای از کشور دانشگاه های غیر دولتی و پولی راه می اندازند. دانشگاه های علمی کاربردی تاسیس می شود و به هر قیمتی دانشجو جذب می کند. مراکز پیام نور را با پول فراوان و رشد بی رویه توسعه می دهند، در حالیکه تعداد کافی تحصیلکرده برای مملکت را دانشگاه دولتی تربیت می کند و دانشگاه های پولی فقط نگران جیب خودشان هستند. سالی یک میلیون نفر فارغ التحصیل بیکار در جامعه را چطور می شود مدیریت کرد و حتی به فکر این نیستند که یک دانشجو از کجا قرار است مخارج تحصیلش را تأمین کند.

مراکز آموزشی یا بنگاههای درآمد زایی

ماجرای درس خواندن در دانشگاه به هر قیمتی، انگار درکشور ما دارد به یک اپیدمی اجتماعی تبدیل می شود. یک همکلاسی در دوران پیش دانشگاهی داشتم که بضاعت مالی پدرش اجازه نمی داد که برای زمستان، کفشی نو بخرد و هر بار در نمازخانه مدرسه می دیدم که جوراب هایش خیس است. کنکور که دادیم، بچه ها از قبولی های هم باخبر می شدند، شنیدم که این همکلاسی ما، همان سال اول رشته شیمی در دانشگاه آزاد قبول شده بود که علاوه بر هزینه های سرسام آور خود دانشگاه، هزینه های این رشته هم بسیار بالاست و او حتی برای کنکور سال آینده هم معطل نماند و ورودی همان سال ثبت نام کرد!
اقلیما معتقد است: فرهنگ ما مشکلی ندارد، این به سیاست های اجتماعی و برنامه دولت ها بر می گردد. او می گوید: وظیفه وزارت علوم این است که آموزش را براساس نیاز و ظرفیت جامعه توسعه دهد، اما اینطور نیست. پیام نور شده کارخانه پول سازی! تا هر زمان که پول بدهید، دانشجویش هستید! فرقی هم ندارد چند ترم مشروط شوید. برای فوق دیپلم در دانشگاه آزاد هفت سال به شما وقت می دهند.
به گفته او از صندلی های خالی علمی کاربردی و غیرانتفاعی هم هیچ نگوییم، بهتر است.
دکتر علی اکبر جلالی، استاد دانشگاه نیز به این فهرست بنگاه های درآمدزایی و کارخانه های مدرک بده، دانشکده های مجازی را هم اضافه می کند که به فکر جیب خودشان هستند. به گفته او، در حال حاضر در کشور ما حدود 4 میلیون و 100 هزار دانشجو مشغول تحصیل هستند که در برخی از رشته ها، چند برابر نیازهای جامعه، دانش آموخته و دانشجو داریم، مثلاًً در رشته حقوق بیش از 360 هزار نفر مشغول تحصیل هستند، در حالی که نیاز 5 سال آینده کشور به قاضی حدود 5 هزار نفر است یا در رشته های مدیریت حدود 600 تا 900 هزار دانشجو مشغول به تحصیل هستند، در حالی که به تعداد بسیار کمتر از این، نیروی انسانی نیاز است.او می گوید: پرسش این است که در آینده با این حجم دانش آموخته مازاد در آن رشته چه باید کرد!

چهار تا کلیه و چهار تا چشم را چند می خرند؟

دکتر غلامعلی افروز، روان شناس نیز با اشاره به بیماری نظام آموزشی کشور معتقد است که در حال حاضر وضعیت نظام آموزش عمومی کشور هم علاوه بر نظام آموزش عالی شرایط خوبی نداشته و به اصلاح نیاز دارد. او می گوید: برای دوران دیپلم باید آموزش و مدرک عمومی بدهند، تقسیم کردن دوره دبیرستان به رشته های تخصصی، کارآیی ندارد، باید مهارت های زندگی را به دانش آموزان یاد داد تا پس از گذراندن دوران دیپلم برای ورود به جامعه با مشکل مواجه نشوند.
اما انگار ماجرای فروش کلیه فقط به بهانه ادامه تحصیل در دانشگاه نیست. افروز با انتقاد از جولان کلاس های کنکور و درآمدهای میلیاردی برای متولیانش، خواستار تدبیری برای رفع این معضل است و می گوید: بساط کلاس هاس کنکور هم باید جمع شود. اینکه پدری برای کلاس کنکور فرزندش حاضر باشد، کلیه اش را بفروشد، یعنی نظام آموزشی ما بیمار است.
«عشیرزاد» هم که با حقوق کارمندی روزگار می گذراند و آرزویش، پوشاندن رخت دانشگاه به تن تک دخترش است، در پیامی نوشته: من و همسرم هر دو کارمند دولت هستیم در مجموع 55 سال است کار می کنیم و حقوق می گیریم. یک فرزند دختر هم بیشتر نداریم که دندانپزشکی دانشگاه آزاد قبول شده، اما هزینه آن را نداریم و او باید آرزوی ادامه تحصیل را با خود به گور ببرد. به نظر شما چهار تا کلیه و چهار تا چشم را چند می خرند؟
این گزارش تمام می شود اما هنوز این پرسش، بی پاسخ مانده است که اگر مهارت های زندگی در دوران دبیرستان به دانش آموزان آموخته می شد و اگر قبولی در دانشگاه های پولی اینقدر آسان نبود و اگر نوجوانان ما بعد از گرفتن دیپلم، جذب بازار کار می شدند و چندین اگر دیگر، که اگر اتفاق می افتاد، باز هم آگهی فروش کلیه به بهانه هزینه های کلاس کنکور و تحصیل در دانشگاه را روی تیرهای چراغ برق سطح شهر می دیدیم؟


نظرات شما عزیزان:

نام :
آدرس ایمیل:
وب سایت/بلاگ :
متن پیام:
:) :( ;) :D
;)) :X :? :P
:* =(( :O };-
:B /:) =DD :S
-) :-(( :-| :-))
نظر خصوصی

 کد را وارد نمایید:

 

 

 

عکس شما

آپلود عکس دلخواه:






|

نوشته شده در دو شنبه 8 اسفند 1390برچسب:دانشگاه ,كليه ,,

توسط سيد مصطفی| لينك ثابت |


موضوعات
 » تست هوش دانشجويي
» مقالات دانشجوئی
» اخبار
» آگهي استخدام
» آدرس و تلفن دانشگاههاي ايران
» دانشگاههاي ايران
» آمار دانشگاهي و دانشجويي
» اطلاعات عمومي
 

لينك دوستان
 » بازار یابی شبکه ای » گنجينه جامع سوالات پيام نور » برگزار کننده ختم ها » دبيرستان دانشگاه زاهدان » بيمه كوثر5018 » ریاضیات گیلان » دانشكده صنعت هواپيمائي كشور » دانشكده روابط بين الملل » دانشگاه الزهرا (س) » انجام خدمات ارزي دانشجويان » پرتال جامع دانشجويان » خبرگزاري دانشجو » شوری سنج اب اکواریوم » کمربند چاقویی مخفی

تبادل لینک هوشمند
برای تبادل لینک  ابتدا ما را با عنوان تمامي امور دانشجويان و آدرس daneshgo.LXB.ir لینک نمایید سپس مشخصات لینک خود را در زیر نوشته . در صورت وجود لینک ما در سایت شما لینکتان به طور خودکار در سایت ما قرار میگیرد.





»فال حافظ

»جوک و اس ام اس

»قالب های نازترین

»زیباترین سایت ایرانی

»جدید ترین سایت عکس

»نازترین عکسهای ایرانی

 

آرشيو
 

خرداد 1391
ارديبهشت 1391
فروردين 1391
اسفند 1390
بهمن 1390
دی 1390

 

نويسنده
 
نویسندگان
 
طراح قالب
  
اسما خداوند متعال

کد ماوس پرتال اخبار دانشگاهی